۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۶

هر کس افتد به خیال من وتو
خون کندگریه به حال من وتو

چون من از عشق توو چون تو به حسن
نیست در شهر مثال من وتو

به تو خون من ومی از کف تو
باد این هر دو حلال من وتو

فرودین تو و دیماه من است
شب و روز ومه و سال من وتو

قصه دوزخ و فردوس بود
شرحی از هجر و وصال من وتو

صبر خواهی تو ز من من زتو وصل
آه از این فکر محال من و تو

همه خوانندبلنداقبالم
زجواب وز سؤال من وتو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.