هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر عمیق عشق بر شاعر میپردازد. شاعر از ویژگیهای فیزیکی معشوق مانند ابرو، گیسو، و رخسارش تمجید میکند و احساسات خود را نسبت به او بیان میدارد. همچنین، شاعر از قدرت و جذابیت معشوق سخن میگوید و آرزو میکند که همیشه در کنار او باشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد. همچنین، درک برخی از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای گروههای سنی پایینتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۹۹
بسته دلم را به بند حلقه گیسوی تو
کرده قدم را کمان حالت ابروی تو
سرورود دررکوع گر تو درآئی به باغ
مه ننماید طلوع پیش مه روی تو
عاریه بگرفته رنگ سرخ گل از عارضت
وام نموده است بوی مشک تر از بوی تو
بوی گلی کارگر نیست مرا بر مشام
زآنکه بود در زکام مغز من از بوی تو
ای تو چوخورشید ومن پیش توحر با صفت
جلوه به هر سو کنی روی کنم سوی تو
کوه گران را زجای کس نتواند کند
کنده دلم را زجای قوت بازوی تو
ز آتش دوزخ مرا نیست دگر هیچ باک
زآنکه به عمری مراست پرورش از خوی تو
حور و بهشتی دگر هیچ نمی خواستم
بود مرا گر به دهر جا به سر کوی تو
بودگر اقبال من چون سر زلفت بلند
چون سر زلفت سرم بود به زانوی تو
کرده قدم را کمان حالت ابروی تو
سرورود دررکوع گر تو درآئی به باغ
مه ننماید طلوع پیش مه روی تو
عاریه بگرفته رنگ سرخ گل از عارضت
وام نموده است بوی مشک تر از بوی تو
بوی گلی کارگر نیست مرا بر مشام
زآنکه بود در زکام مغز من از بوی تو
ای تو چوخورشید ومن پیش توحر با صفت
جلوه به هر سو کنی روی کنم سوی تو
کوه گران را زجای کس نتواند کند
کنده دلم را زجای قوت بازوی تو
ز آتش دوزخ مرا نیست دگر هیچ باک
زآنکه به عمری مراست پرورش از خوی تو
حور و بهشتی دگر هیچ نمی خواستم
بود مرا گر به دهر جا به سر کوی تو
بودگر اقبال من چون سر زلفت بلند
چون سر زلفت سرم بود به زانوی تو
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.