۱۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۰

مرا ترکی است غارتگر سنان مژگان کمان ابرو
که غارت کرده دلها را از آن مژگان وز آن ابرو

نروید سرو در بستان دهد گر جلوه اوقامت
نگردد ماه نو طالع گر اوسازد عیان ابرو

برد دین ودل از هر سو هم از مسلم هم ازکافر
ز مژگان آن سنان مژگان ز ابرو آن کمان ابرو

رخ چون ارغوان دارد گر ابروآنچنان دارد
یقینم شد که نیکوتر شود از ارغوان ابرو

تعالی الله از این صنعت که صانع کرده از رحمت
به رویش سایه بان گیسو به چشمش پاسبان ابرو

نمی گویم مه ومهری که دارند ار چوتو چهری
نه آن را آنچنان چشم است نه آن را چنان ابرو

به از سرو و به از ماهی کجا کی دیده کس گاهی
ز سرو بوستان چالش به ماه آسمان ابرو

ز احوال بلنداقبال اگر گردد کسی جویا
بگو شد کشته واورا بودقاتل فلان ابرو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.