هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. در آن از تشبیهات و استعاره‌های زیبا برای توصیف زیبایی‌های معشوق استفاده شده است. شاعر از عشق، دل‌باختگی و احساس ناتوانی در برابر جمال معشوق سخن می‌گوید و از دوری و فراق نیز شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تشبیهات و اصطلاحات به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی برای درک صحیح دارند.

شمارهٔ ۴۵۲

خواستم بینم رخت را لن ترانی گوشدی
آبرو بر باد دادم بسکه آتش خوشدی

ماهمه کوریم وبی نوریم آنکوچشم داشت
دیدودانست اینکه اندر جلوه از هر سو شدی

تیغ بر رویت ز ابرویت کشیده چشم تو
یافتم اکنون که از بهر چه جوشن موشدی

صید دل را شاهبازی گر به رفتاری چو کبک
چنگل شیری ز مژگان گر به چشم آهوشدی

لوحش الله گلستانی گشته ای پا تا به سر
سروقامت غنچه لب گلچهره نسرین بو شدی

رستم ایران و حسن و دلبری می گفتمت
چشم بددور از رخت می بینمت بر زوشدی

جز گنه ازما نمی آید ز بس هستیم بد
وز تو جز بخشش نمی شاید ز بس نیکوشدی

شانه می گفتا به زلفش ره ندارد کس چومن
خوب ای دل در بر چوگان زلفش گوشدی

یاد داری گفتمت خواهی بلنداقبال شد
درهمان روزی که با دلدار همزانو شدی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.