هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است که با توصیف‌های زیبا و استعاره‌های غنی همراه شده است. شاعر از دوری معشوق رنج می‌برد و او را با عناصری مانند نور، فرشته، و پری مقایسه می‌کند. همچنین، تضاد بین نور و ظلمت، و زیبایی‌های معشوق مانند زلف و لب‌هایش به تصویر کشیده شده‌است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۷۴

مگرنه جان منی پس چرا ز من دوری
بیا که راحت روحی ومایه سوری

ز آدمی چو توحاشا که دروجود آید
فرشته ای وز نوری پری ویا حوری

چنانکه جان به تن و دل به بر بود مستور
میان جان ودل من مدام مستوری

تورا چه حاجت کافور و مشک ازعطار
که خودبهزلف چومشک وبه رخ چو کافوری

رسد اگر به لبت شهد شورخواهد شد
به شهد آن نمکین لب ز بسکه پرشوری

عجب نه کآب دهان توانگبین باشد
چرا که ازمژه مانند نیش زنبوری

محال عقل بودجمع نور با ظلمت
ز زلف وچهره توچون جمع ظلمت ونوری

کنم ز مرمر وبلور بستر وبالین
به سینه ز آنکه چومرمر به ساق بلوری

دل ار بگفت تورا تا مرا کشی از هجر
بکن فدای توگردم بدآنچه مأموری

مرا هلاک کن از درد هجر وباک مدار
به حکمآنکه چومأمور بوده معذوری

شدم به عشق تومشهور چون بلنداقبال
بدان صفت که تودر حسن روی مشهوری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.