۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸۴

همچو چهرت کی بود آتش چوزلفت دودکی
ز آتش ودودت جز آب چشم دیده سودکی

گه زره سازی در آتش گه به گل بازی کند
گشت زلف تو خلیل الله کی داوودکی

با دل من آنچه چشم کافرت کرده است کرد
درجهان فرعون کی شداد کی نمرود کی

چشم تو خونریزی پیر وجوان راکرده فرض
داد پیغمبر کجا فتوی خدا فرمودکی

ازمکافات جزا غافل مشو بدچون دلم
آینه رویت ز رنگ خط غبارآلود کی

همچو تو دردلبری کی بودشیرین کی ایاز
همچو من در عاشقی فرهاد کی محمود کی

بی رخ توچون کنار من بود از اشک چشم
دجله ها کی بحرها کی چشمه ها کی رودکی

همچو من گاهی به بزم ومجمر توسوخته
شمع کی پروانه کی مشک وعبیر وعودکی

شدبلنداقبال از زلفت پریشان گفتگو
دود با داوود ور نه قافیه می بودکی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.