هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد عشق، جدایی و رنج‌های دل سخن می‌گوید. او از اشک، مستی، نقاب و شب‌های بی‌خوابی یاد می‌کند و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه بیان می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی و رنج عشق نیاز به بلوغ ذهنی دارند.

شمارهٔ ۴۹۹

تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی
در آب ماهیکان را همه کباب کنی

دلم چوچشم تو از دست چشم توست خراب
که گفت خانه خودرا چنین خراب کنی

نقاب چهره دل گشته غم به هر صورت
ز رخ نقاب کنی یا به رخ نقاب کنی

نخورده باده دو چشمت بود چنین بدمست
نعوذ بالله اگر مستش از شراب کنی

ز بس به زلف تودلها کنند ناله به شب
نه کس به خواب گذاری رود نه خواب کنی

حنا چوخون دل من چگونه رنگ دهد
به دست آر دلم خواهی ار خضاب کنی

به روزگار چومن نیست کس بلنداقبال
اگر ز خیل سگانت مرا حساب کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.