هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او ابتدا تصور می‌کرد معشوقش یار و همراه اوست، اما بعد متوجه می‌شود که این رابطه بیشتر باعث آزار و تاریکی روزهایش شده است. با این حال، شاعر از این دردها شکایت نمی‌کند، زیرا معشوق را همچون پرستاری می‌داند که در کنار اوست. او حتی از خدا می‌خواهد شب‌ها زود به پایان برسد تا دوباره معشوق را ببیند. شاعر به یاد روزی می‌افتد که معشوق به او ابراز عشق کرد و این خاطره باعث بلندآفاقی او شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و انتظار نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۱۴

من به پیش خویش می پنداشتم یارم توئی
آزمایش کردمت یارم نیی بارم توئی

کرده ای روز مرا صد باره از شب تیره تر
خود غلط می گفتمت شمع شب تارم توئی

هر چه می خواهی به آزار دل من سعی کن
نیستم آزرده خاطر چون دل آزارم توئی

غم ندارم ز اینکه چشمانت مرا بیمار کرد
شادم از بیماری خود چون پرستارم توئی

من نپندارم که هجران چیست در وصلم مدام
کآنچه روز و شب همی اندر نظر دارم توئی

از خدا خواهم همی شبها که گردد زودصبح
زآنکه چون طالع شودخورشید پندارم توئی

هیچ می دانی بلنداقبال گشتم در چه روز
در همان روزی که گفتی عاشق زارم توئی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.