۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۱۵

از چیست ترشروئی بهر چه تلخ گوئی
اندر شکستن عهدتا کی بهانه جوئی

کردی سیاه روزم از بس سیاه چشمی
کردی سیاه بختم از بس سیاه موئی

گر درد داری از من درمان چرا نخواهی
ورغم توراست در دل بامن چرا نگوئی

هر چندتندخوئی درعهدو مهر کندی
مریخی از طبیعت با اینکه ماهروئی

حورت اگر بگویم هستی نکوتراز وی
غلمانت ار بخوانم صد باره به از اوئی

عمری بودکه با من باشد بدی شعارت
بدهم نکوست ازتو از بس همی نکوئی

مشکل که کردی ای دل چون من بلنداقبال
زیرا که گاه بیگاه در قید آرزوئی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.