۹۳ بار خوانده شده

بخش ۱۳ - غیبت کردن فاخته از گل پیش بلبل

به بلبل چنین گفت پس فاخته
که ای پیش گل جان ودل باخته

اگر چه حدیث از رسول خداست
که غیبت گناهش بتر از زناست

ولی با تو گویم زکردار گل
نمایم خبردارت ازکار گل

گل آن دلبر تو بسی بیوفاست
دلش نیست صاف ار رخش باصفاست

بسی هرزه گرد است وهر جائی است
نه تشویش او را ز رسوائی است

نمی باشد اندر پی ننگ ونام
کندهمنشینی به هر خاص وعام

برون میرو چون زگلزارها
رود بهر گردش به بازارها

به مستان ورندان شود همنشین
نه پروا از آن باشدش نه از این

یکی بوسدش دیگری بویدش
ندانی که هر کس چه می گویدش

گهی مجلس آرای رندان شود
گهی هم گرفتار زندان شود

غرض اینکه در خانه گر کس بود
ز گوینده یک حرف هم بس بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۲ - شکایت بلبل از گل به فاخته
گوهر بعدی:بخش ۱۴ - توصیف کردن فاخته از سرو پیش بلبل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.