هوش مصنوعی: متن درباره جوانی است که در حالت مستی سنگی به سگی پرتاب می‌کند و پای او را می‌شکند. سپس سواری از راه می‌رسد و اسبش پای جوان را می‌شکند. این اتفاق به عنوان مجازات عمل بد جوان توصیف می‌شود. در ادامه، متن به موضوع ظلم و ستم پرداخته و هشدار می‌دهد که ظالم همیشه به کیفر می‌رسد.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم اخلاقی و پیام‌های جدی درباره عدالت و مجازات است که برای کودکان کم‌سن‌وسال ممکن است نامفهوم یا ناراحت‌کننده باشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند این مفاهیم را درک کنند.

بخش ۳۱ - حکایت

جوانی که بود از می جهل مست
بزد سنگ وپای سگی را شکست

که ناگه سواری بیامد ز راه
ز حیرت مرا بود براونگاه

چنان زدلگد اسب بر آن جوان
که آویخت ازپای اواستخوان

ز حیرت پرید از سرم عقل وهوش
که رفت اسب پایش به سوراخ موش

هم آن اسب را پا به کیفر شکست
ز بد هر که بد کرد طرفی نبست

گر افتد کسی از کسی در بلا
هم او بر بلائی شود مبتلا

بروی جهان گر کسی ظالم است
من باور از کس که او سالم است

شود شاه را شیوه گر ظلم وکین
نماند به اوتخت وتاج ونگین

بود هر که راضی به ظلم وستم
همان به که گردد وجودش عدم

به عالم بزرگی است نامش خدا
که بر ظلم هرگز نگردد رضا

مکافات گیرد ز پیر وجوان
حذر کرد می باید از قهر آن
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۰ - حکایت
گوهر بعدی:بخش ۳۲ - مناجات کردن گل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.