هوش مصنوعی: متن بالا یک داستان تمثیلی درباره مورچه‌ای است که سعی می‌کند با درک محدود خود از وحدانیت و صفات خداوند سخن بگوید. عارفی به او تذکر می‌دهد که درک موجودات محدود مانند مورچه نمی‌تواند حقایق الهی را به طور کامل بیان کند. در نهایت، مورچه به محدودیت فهم خود اعتراف کرده و از خداوند طلب بخشش می‌کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که برای درک عمیق‌تر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از تمثیل و زبان شعر ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

بخش ۲۰ - حکایت

خواست موری تا ز وحدت دم زند
دم به وصف خالق عالم زند

از صفات وذات حق گویا شود
در طریق معرفت پویا شود

از صفات الله کند برخی بیان
هم ز ذاتش شرحی آرد بر زبان

گفت رب ما چنان است وچنین
دارد اندر سر دوشاخ نازنین

عارفی گفتش خموشی پیشه کن
از خدا ای بی خبر اندیشه کن

اینکه تو گفتی نه وصف کبریاست
حاش لله این نه تعریف خداست

کیخدا را چون تو باشدشاخ و سر
یا چوما دارد دل ودست وجگر

از من وتوناید اوصاف خدا
کی بردکس ره به ذات کبریا

مورگفت ای عارف اسرار حق
ره ندارم بیش از این دربار حق

ز این ندارد پایه فهم بیشتر
بر رگ جانم بزن کم نیشتر

می نگنجد بیش از این در ظرف من
ظرف من را بین وبشنو حرف من

شاخ را چون دیدم اندر خود کمال
گفتم این را نیز دارد ذوالجلال

من به فهم خویشتن گفتم سخن
ورنه کی تعریف حق آید زمن

چیست آخر جرم من عقل آفرین
دانش وعقلم نداده بیش از این

منهم ار گفتم خطائی همچومور
فاعف منی سیئآتی یا غفور
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۹ - در شرح حال خود گوید
گوهر بعدی:بخش ۲۱ - فی التنبیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.