۸۳ بار خوانده شده

بخش ۲۲ - نکته

گر رمد چشمت ندارد در عدد
عشق را با دوست بینی متحد

دوست با عشق ار چه دانی شدیکی
بشنو از من تا بگویم اندکی

یعنی ار جز دوست داری در ضمیر
نیستی ازعشق در عالم خیبر

ای خوش آن عاشق که جز جانان دگر
در ضمیرش کس نگردد جلوه گر

هر چه بیند دوست را بیند در او
هر چه گوید زونماید گفتگو

چشم او بر خم نباشد یا سبو
می بود از این وآن مقصود او

وحدت آرددم از کثرت کم زند
پشت پا بر هر چه درعالم زند

مرحبا ای عشق جانان مرحبا
مرحبا ای راحت جان مرحبا

ای تو در هر روز و هر شب یار من
ای ز توآسان همه دشوار من

از بر من جا به دیگر جا مگیر
سایه خویش از سر من وامگیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۱ - فی التنبیه
گوهر بعدی:بخش ۲۳ - حکایت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.