۹۱ بار خوانده شده

بخش ۱۷ - در سواری و صفت اسب

چو خواهی که براسب گردی سوار
ابر زیر ران اسب کوچک میار

شود مرد از اسب کوچک حقیر
بود راکبش گر امیرکبیر

بزرگ اسب کن سعی و آور به چنگ
که غالب به دشمن شوی روز جنگ

چو شد اسب در دو علم زن ز دم
چوخرمای رنگ و سیه ساق و سم

چو شد تیز از گوش واز هوش ودو
چو شد نرم موسختگوصاف رو

چو شد موی باریک وشدخوبرو
که نه چشم اوخرد شد نه فرو

چو پیشانی وسینه دارد فراخ
نخواهد شدن خسته درسنگلاخ

بده هر چه داری واو را بخر
کز این اسب مرکب نشدخوبتر

اگر بدلجام است اگر بدرکاب
وگر همچو جامیش خوابد در آب

به چشمان و دندان چو پیل و شت
اگر گشته دل از خریدش ببر

حذر کن ز اسبی که باشدچموش
مخر مفت اگر یابی او را فروش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۶ - در پیری وبینوائی
گوهر بعدی:بخش ۱۸ - در اطاعت پروردگار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.