۱۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲

ایدل ز قید هستی، آزاد بود باید
در فقر و تنگدستی، دلشاد بود باید

هستی گرت تمناست رو نیستی طلب کن
خواهی وصال شیرین، فرهاد بود باید

پای طلب فرو کوب تا پی بری بمقصد
هست آرزوی صیدت، صیاد بود باید

در پیش ناز جانان، باید نیاز بردن
در کار عشقبازی، استاد بود باید

هر چند زاد عاشق، خون دلست در راه
(صابر) بره تو را نیز این زاد بود باید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.