هوش مصنوعی: شاعر در این متن از معشوق خود می‌خواهد که همچون جان شیرین همراه و همدم او باشد، با دیگران نشیند و بار غم او را بر دوش کشد. او از معشوق می‌خواهد که با چهره‌ای گشاده سخن بگوید و از مجرم بودن دوری کند تا محرم دل او شود. شاعر همچنین از معشوق می‌خواهد که در راه محبت تکیه‌گاه محکمی برای او باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان با سن کمتر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۴

تو را گفتم که همچون جان شیرین، همدمم باشی
نه با اغیار بنشینی و سر بار غمم باشی

سخن با چهره ی بگشاده گو، ابرو مکش در هم
چرا تا ماه شادی مانده، ماه ماتمم باشی؟

ز مجرم نقطه ای بر دار و ما را محرم دل کن
چرا مجرم شوی، تامیتوانی محرمم باشی

در این عالم به محبوبت سپردم تا تو نیز ایدل
در آن عالم گواه صادق این عالمم باشی

تو را ای کاخ صبر، آباد کردم تاشدم (صابر)
که در راه محبت تکیه گاه محکمم باشی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.