هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و شیدایی شاعر (صابر) نسبت به معشوق است. او از غم و اشکهایش میگوید و از معشوق میپرسد که در این میان کجا بوده است. شاعر از زیباییهای معشوق مانند لعل لب، زلف و رخ زیبا یاد میکند و دلش را تنها متعلق به او میداند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴۶
دیشب، مه من! انجمن آرای که بودی؟
خلقی بتو مجنون و، تو لیلای که بودی؟
هنگام تبسم بدهان تو، که پی برد؟
ز آن لعل لبت حل معمای که بودی؟
خونا به فشان از بن مژگان که گشتی؟
با لشگر حسن از پی یغمای که بودی؟
لوح دل من، صورت غیری نپذیرفت
ای آفت دل! شاهد معنای که بودی؟
با دیده ی خود بر رخ خویشت نظری بود
در مردمک دیده ی بینای که بودی؟
من اشک فشان بودمت از غم، تو نگفتی
ز آن زلف دوتا سلسلهٔ پای که بودی؟
(صابر)! بود امروز دلت خرم و روشن
دوش آینه دار رخ زیبای که بودی؟
خلقی بتو مجنون و، تو لیلای که بودی؟
هنگام تبسم بدهان تو، که پی برد؟
ز آن لعل لبت حل معمای که بودی؟
خونا به فشان از بن مژگان که گشتی؟
با لشگر حسن از پی یغمای که بودی؟
لوح دل من، صورت غیری نپذیرفت
ای آفت دل! شاهد معنای که بودی؟
با دیده ی خود بر رخ خویشت نظری بود
در مردمک دیده ی بینای که بودی؟
من اشک فشان بودمت از غم، تو نگفتی
ز آن زلف دوتا سلسلهٔ پای که بودی؟
(صابر)! بود امروز دلت خرم و روشن
دوش آینه دار رخ زیبای که بودی؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.