هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، از درد عشق و فراق سخن میگوید. شاعر از زخمهای عشق، بوسههای ناکام و اشکهای بیپایان مینالد و در عین حال، خود را فدای معشوق میکند. تصاویری مانند خونین بودن سرپنجهی معشوق، عرق روی او و اشاره به مسیحا، بر شدت احساسات و عواطف شاعر تأکید دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه، استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده، و همچنین بیان احساسات شدید و درد عشق، درک این شعر را برای مخاطبان جوانتر دشوار میکند. این محتوا برای کسانی مناسب است که توانایی درک مفاهیم انتزاعی و احساسات پیچیده را دارند.
شمارهٔ ۱۷
گوشهٔ چشم توام گوشه نشین کرد ز خود
معنی گوشه نشین هر که نداند این است
من چه دانم به جگر گاه مرا دست که زد
این قدر هست که سرپنجهٔ او خونین است
شرح گریان ز غم زلف تو ناید به قلم
ماجرای من سودازده صد چندین است
خواستم از دهنش بوسه، به تیغم زد و گفت:
هر که بی جا بزند حرف، سزایش این است
من فدای قدم آن که دلم داد به دوست
مرده را هر که کند زنده مسیحا این است
گر به تیغم بزنی دست ندارم زلبت
چه کنم جان من آخر، نه که جان شیرین است؟
عرق روی تو بر گردن تو ریخته است
یا که با صبح بهار آمده این پروین است
معنی گوشه نشین هر که نداند این است
من چه دانم به جگر گاه مرا دست که زد
این قدر هست که سرپنجهٔ او خونین است
شرح گریان ز غم زلف تو ناید به قلم
ماجرای من سودازده صد چندین است
خواستم از دهنش بوسه، به تیغم زد و گفت:
هر که بی جا بزند حرف، سزایش این است
من فدای قدم آن که دلم داد به دوست
مرده را هر که کند زنده مسیحا این است
گر به تیغم بزنی دست ندارم زلبت
چه کنم جان من آخر، نه که جان شیرین است؟
عرق روی تو بر گردن تو ریخته است
یا که با صبح بهار آمده این پروین است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.