هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از عشق و فراق دلبر خود می‌نالد. او زیبایی‌های معشوق، مانند طره‌هایش، ابروانش و لب‌هایش را توصیف می‌کند و از درد فراق و آتش عشقش سخن می‌گوید. شاعر از خداوند طلب لطف و دیدار معشوق را دارد و در نهایت، از بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته در شعر نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۱۸

طره از باد وزان لرزان به روی دلبر است
کافرم گر باغبان باغ جنت کافر است

ابروان نازنینی بی قرارم کرده است
یا رب این آتش مگر از مهر در نیلوفر است

تا زوصف زلف و لب در باغ رویت دم زدم
نو نهال خامه ام را شکر و عنبر بر است

طره ی آشفته است نازم که بر ابروی کج
راست چون در قلب کافر ذوالفقار حیدر است

با قد خم، ناله ی جانکاه، آه سینه ام
بی تو گویی نغمه های عود و و دود و مجمر است

از غمت با چشم خونین می خورم خون جگر
بی تو در بزم غم آنم باده اینم ساغر است

دیده روشن کن مرا باری به لطف از در درآ
تا کی آخر، دلبرا، چشم «وفایی» بر در است!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.