هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد هجران و فراق از معشوق است. شاعر با زبانی پراحساس و آکنده از تصاویر شاعرانه، از عشق، جدایی، و اشتیاق به وصال سخن می‌گوید. او از رنج‌های عشق و سوختن در آتش فراق می‌نالد و از معشوق می‌خواهد که با نگاهی لطف‌آمیز، درد او را تسکین دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک کامل آن ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته در شعر، نیاز به دانش ادبی و تجربهٔ عاطفی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۳۱

ای بت چین ای بلای جان خط و خالت
داد ز بیداد پادشاه جمالت

من چه دهم شرح غصهٔ شب هجران
ای من و هجران فدای روز وصالت

بس که ز مهر رخ تو ناله کشیدم
کاستم از غم چو ابروان هلالت

باورت ار نیست در فراق تو مردم
شاهد ما حضرت جناب خیالت

بر من و بر دل به چشم لطف نگاهی
ای من و دل فدای چشم غزالت

سوخت مرا آتش فراق تو مگذار
دست من و دامن جناب وصالت

کشتن عاشق اگر مراد تو باشد
خون «وفایی» هزار بار حلالت
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.