هوش مصنوعی: این متن یک غزل عاشقانه است که در آن شاعر از معشوق خود با توصیفات زیبا و استعاره‌های شاعرانه یاد می‌کند. او از جمال و زیبایی معشوق، تأثیرات عشق بر خود و دلشکستگی‌هایش سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از بی‌توجهی معشوق به درد و رنج عاشقان گلایه می‌کند و در نهایت، از او طلب مرحمت و نگاهی پر از لطف دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شاعرانه ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۲

به فریادم رس ای جان عزیز! بان لعل شیرینت
هزاران رخنه در دین کرد مژگان کج آیینت

ز درویشان نمی پرسی، نمی دانم چه دل داری؟
ز آه ما نمی پرسی؟ بگو تا چیست آیینت؟

ز بوی سنبلت خواهد بهارستان چین رونق
ز روی چون گلت دارد گلستان و چمن زینت

به بازی زلف مشکین است گرد عارضت جولان
چه شیرین است- یارب!- زین دو ریحان برگ نسرینت

به بزم عاشقان شب چشم مستت بی قرارم کرد
هنوزم سر گران است از خمار جام دوشینت

تو خود شکر، عرق چون گل، منم زین گلشکر بی دل
خدارا دردمندان را نسیمی از عرق چینت

نگاهی کن به چشم مرحمت ای خسرو خوبان!
به تلخی جان شیرین داد چون فرهاد، مسکینت

من و دل چون «وفایی» هر دو سرگردان و مخموریم
من از چشم می آلود و دل از گیسوی مشکینت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.