۹۹ بار خوانده شده
شکل و بالای ترا، یارب، چه شیرین بستهاند
کآفتابی را فراز سرو سیمین بستهاند
دلربا آمد خط از روی عرقناکت، مگر
دلربا زاده است و از مه عقد پروین بستهاند؟
زلف بر روی تو یا سر صفحهٔ گل مشک چین
خط ریحان است یا بر برگ نسرین بستهاند؟
بوی جان دارد لبت، ای خسرو خوبان مگر
نقش جوی شکرت از جان شیرین بستهاند
چون سکندر جان عالم در طلب سرگشته است
این چه حیوانی است کز ناف تو پایین بستهاند
عشرت و عیش ارم هم هرچه هست این است و بس
کاندرو سرمایهٔ آرام و تسکین بستهاند
نفس غالب، نفس پیر و گل «وفایی» گلپرست
فرصتی، یارب، که گلرویان ره دین بستهاند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
کآفتابی را فراز سرو سیمین بستهاند
دلربا آمد خط از روی عرقناکت، مگر
دلربا زاده است و از مه عقد پروین بستهاند؟
زلف بر روی تو یا سر صفحهٔ گل مشک چین
خط ریحان است یا بر برگ نسرین بستهاند؟
بوی جان دارد لبت، ای خسرو خوبان مگر
نقش جوی شکرت از جان شیرین بستهاند
چون سکندر جان عالم در طلب سرگشته است
این چه حیوانی است کز ناف تو پایین بستهاند
عشرت و عیش ارم هم هرچه هست این است و بس
کاندرو سرمایهٔ آرام و تسکین بستهاند
نفس غالب، نفس پیر و گل «وفایی» گلپرست
فرصتی، یارب، که گلرویان ره دین بستهاند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.