هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق و متناقض شاعر از زندگی است. او از تنهایی، بیپناهی و بیثباتی زندگی خود مینالد، اما در عین حال گاهی شاد و خندان است. شاعر از بیتوجهی دیگران به خود شکایت دارد و احساس میکند که مانند باد و گرد و غبار در بیابان سرگردان است. او از عشق و روشندلی سخن میگوید، اما در نهایت به ناامیدی و سردرگمی میرسد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند تنهایی و ناامیدی ممکن است برای این گروه سنی سنگین باشد.
شمارهٔ ۵۶
خوشا روزی ز دنیا دربه در بم
ز جستجوی عالم بی اثر بم
شبان و روز نالان در بیابان
حریف شب رو باد سحر بم
نفهمد هیچ کس نام و نشانم
اگر عاقل اگر آشفته سر بم
به هر مرزی دواند گرد و بادم
به هر جایی که خواهم خاک سر بم
به چشم تر گذارم آستین را
گهی بی مادر و گه بی پدر بم
چراغی در دلم گیرد فروغی
که از روشن دلی یار فنر بم
گهی شادان، گهی خندان شب و روز
گهی نالان، گهی خونین جگر بم
ز صهبایی چنان دیوانه گردم
که از غوغای محشر بی خبر بم
نمی دانم چه سازم تا بسوزم
کزین بود و نبودم خود به در بم
مگر نالان به روز آرم شبی را
به زاری دست و دامان سحر بم
«وفایی» را نمی دانم علاجی
مگر سر تا قدم غرق نظر بم
ز جستجوی عالم بی اثر بم
شبان و روز نالان در بیابان
حریف شب رو باد سحر بم
نفهمد هیچ کس نام و نشانم
اگر عاقل اگر آشفته سر بم
به هر مرزی دواند گرد و بادم
به هر جایی که خواهم خاک سر بم
به چشم تر گذارم آستین را
گهی بی مادر و گه بی پدر بم
چراغی در دلم گیرد فروغی
که از روشن دلی یار فنر بم
گهی شادان، گهی خندان شب و روز
گهی نالان، گهی خونین جگر بم
ز صهبایی چنان دیوانه گردم
که از غوغای محشر بی خبر بم
نمی دانم چه سازم تا بسوزم
کزین بود و نبودم خود به در بم
مگر نالان به روز آرم شبی را
به زاری دست و دامان سحر بم
«وفایی» را نمی دانم علاجی
مگر سر تا قدم غرق نظر بم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.