۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰

من که در گوشه کاشانه دلی خوش دارم
پادشاهم دل خویش از چه مشوش دارم

یک طرف نغمه ی نی، یک طرف آوازه ی دف
یک طرف دیده به روی بت مهوش دارم

خلوت دل به خیال رخ و زلف دلبر
هم چو بتخانه ی چین جای منقش دارم

داغم ازحلقه زلف تو به رویت شب و روز
که نسوزم چه کنم؟ نعل در آتش دارم

مطرب خوش نفس و ساقی گل رخ می ناب
چشم بد دور، عجب مجلس بی غش دارم

بنده ی سرو وفادار، منم در عالم
چه کنم جان وفا، روح وفاکش دارم

هر کجا پای «وفایی» است سر آن جا بنهم
این قدر مردم دیوانه نیم، هش دارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.