هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناراحتی‌های مختلف خود گلایه می‌کند، از جمله از دوستان، زمانه، ناجنس‌ها، و حتی از خود. او از نازک‌دلی خود و غفلت دیگران نیز شکایت دارد و در نهایت به خدا پناه می‌برد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین ممکن است برخی از مفاهیم مانند گلایه از دوستان و زمانه برای کودکان نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۹

رنجیده ی یاران ز دوران گله دارم
آزرده ی خارم ز گلستان گله دارم

با زاغ و زغن هم قفسم کرده زمانه
از صحبت ناجنس به چندان گله دارم

چشم تو مرا کشت چو با ابرو و مژگان
این تیر و کمان چیست ز ترکان گله دارم

مطلوب من آن خال سیاه لب تو است
حاشا که من از چشمه ی حیوان گله دارم

کافر چه کند گر صنم بت نپرستد
با آن همه پاکی ز مسلمان گله دارم

دامن به کمر بر زده هر کس به طریقی
از غفلت این قوم فراوان گله دارم

فریاد که نازک دلی من به مقامی است
کز جنبش و آلودگی جان گله دارم

عارف کمر یار و معارف دهن دوست
شاید که ز خود ظاهر پنهان گله دارم

در هر سر بازار بگویم به دف و نی
این نکته ی سر بسته که من زان گله دارم

بفروخت به چندین هنرم هیچ نفرمود
از خواجه ی خود بنده هزاران گله دارم

اطوار من بهر خدا نیست «وفایی»
از ورد شبت نیز به قرآن گله دارم

از خویش بیرون آی و خدادان و خداخوان
دیگر سخن از غیر به یزدان گله دارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.