هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از فراق یار و درد عشق می‌نالد. او خود را اسیر زلف یار و عاشق محراب ابرویش می‌داند و در غم هجران، مانند بلبل در گلزار یا بیمار در شبان تار، ناله سر می‌دهد. شعر پر از تصاویر عاشقانه و غمگین است و شاعر حتی با وجود مسلمان بودن، در حلقهٔ زنّار می‌نالد. او از عشق و هجران می‌سوزد و مانند موسیقار ناله می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۳

به کوی یار هردم از فراق یار می‌نالم
چو بلبل از غم گلزار در گلزار می‌نالم

شهید چشم مستم، با خیال طره می‌گریم
چو بیمارم به زاری در شبان تار می‌نالم

توانم را به چشم ناتوان بردی و خود رفتی
کنون در کنج غم بی‌یار و بی‌غمخوار می‌نالم

اسیر زلف یارم عاشق محراب ابرویش
مسلمانم ولی در حلقهٔ زَنّار می‌نالم

در و دیوار گلشن شد ز عکس روی تو زآن رو
چو بلبل هر زمان بر هر در و دیوار می‌نالم

نمی‌دانم بلای مردمان از چیست عاشق را
ترا بیمار چشمان سیه، من زار می‌نالم

شرابی ساقیا! آبی برین آتش فشان کامشب
مغنی‌وار می‌سوزم، چو موسیقار می‌نالم

چه بنویسد «وفایی» شرح هجران تو؟ چون هردم
به یاد سرو بالای تو قمری‌وار می‌نالم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.