هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج شاعر از عشق نافرجام و فراق معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را نسبت به معشوق توصیف می‌کند و از رنج‌های عشق و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۴

ای آفت دل بلای جانم!
آرام روان ناتوانم

رخسار مه تو نوبهارم
زلف سیه تو ضیمرانم

ای روی تو کعبه ی حیاتم
ابروی تو قبله گاه جانم

صید حرم تو حور عینم
قد علم تو خیزرانم

درمان درون مستمندم
داروی جراحت نهانم

اول به زبان آشنایی
کردی به وصال، مهربانم

در وسمه گرفتی ابروان را
چون کسمه بریده شد عنانم

در سرمه کشیدی آهوان را
صد سرمه زدی به خان و مانم

دین بردی و دل به دلربایی
تا شهره شدی به دلستانم

کردی به دو چشم، چشم بندی
بردی به دو ناتوان توانم

امروز به هر طریق دانی
کز عشق تو شهره ی جهانم

در عشق تو آفت زمانه
رسوا شده ی همه زمانم

هر شب ز فراق سرو بالات
صد چشمه ز دیده خون فشانم

عیشم همه درد و درد بر دل
دل در غم و غم در استخوانم

شب هم چو سگان بر آستانت
کرده است غم تو پاسبانم

چون طایف کعبه در گذارت
لبیک بر آید از زبانم

می گریم و رو به خاک مالم
می نالم و نشنوی فغانم!

رحمی ز وفات بر «وفایی»
آخر نه که تازه نوجوانم؟
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.