هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و اشتیاق شاعر به معشوقه‌ای زیبا و دل‌ربا سخن می‌گوید. شاعر از درد فراق و حسرت روی یار می‌نالد و از عشق بی‌پایان خود می‌گوید. او از زلف و لب معشوقه یاد می‌کند و به مسائل عرفانی و مذهبی نیز اشاره دارد. در نهایت، شاعر از بیداد معشوقه شکایت کرده و به وفاداری خود تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات مذهبی و عرفانی نیاز به درک عمیق‌تری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۷۵

ای به مصر سودایت صد عزیز قربانی
رحم کن به یاد آور حال پیر کنعانی

نازنین دلی دارم عاشق پری رویی
از خدا نمی آید عاشقان برنجانی

دل ز حسرت رویت روز و شب همی نالد
نغمه های خوش دارد بلبل گلستانی

عیش هر دو عالم را من به این نخواهم داد
من لب ترا بوسم جان من تو بستانی

زلف یار بگرفتن لب گذاشتن بر لب
لذتی دگر دارد جمع در پریشانی

من چرا ننالم از دست چشم و ابرویت
میکده ی فرنگی شد کعبه ی مسلمانی

کام لب نخواهم دید نا مکیده خالش را
از خضر مگر یابم سر آب حیوانی

زلف گیرمت گویی: کافرا مسلمان شو
روی بوسمت گویی: نیست این مسلمانی

آخر ای فرنگی زاد چون کنم ز بیدادت؟
مؤمنم نمی دانی کافرم همی خوانی

زان دهان تمنایی دارم و نمی گویم
مذهب «وفایی» نیست کشف راز پنهانی
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.