هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر عشق و نیاز شاعر به معشوق است. شاعر از زلف و چشم معشوق شکایت می‌کند، اما در عین حال، او را محور عبادت و قبله‌گاه خود می‌داند. شعر ترکیبی از مضامین عشق، عرفان، و ستایش معشوق است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶

ره از همه جا بسته ولی راه تو باز است
عالم همه را بردر تو روی نیاز است

دارم گله از زلف تو بسیار ولیکن
گر، بازنمایم سر این رشته درازاست

ارباب بصیرت همه دانند که محمود
کحل بصرش خاک کف پای ایاز است

هرچند نیم لایق بخشایشت امّا
چشم طمعم بر در احسان تو باز است

خود قبله و چشم سیهت قبله نما شد
وان طاق دو ابروی تو محراب نماز است

از هر دو جهان قبله ی کوی تو گزیدیم
روسوی تو داریم که بهتر زحجاز است

چشم تو به هر، بی سر و پا بر سر لطف است
جز با من دلخسته که پیوسته به ناز است

دیگر مزن آتش به دل زار «وفایی»
کز آتش رخسار تو در سوز و گداز است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.