هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از غم‌ها و بلاهایی که برای عشق متحمل شده سخن می‌گوید، اما تأکید می‌کند که هیچ‌چیز نمی‌تواند عشق او را از بین ببرد. او خود را خاک‌سار و نیازمند معشوق می‌داند و حتی در میکده عشق نیز به وفاداری اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۳

سینه دریای من و لشگر غم امواجم
تیر‌باران بلا را هدف و آماجم

به سر زلف تو سوگند که فرقی نکند
تیغ بر فرق زنی یا بفرستی تاجم

آن چنان عشق تو دارد، به رگ جان پیوند
که زدل می نرود، گر ببرند اوداجم

ای که در کشور دلها سر تاراج تراست
به نگاهی دل و جان یکسره کن تاراجم

به سر کوی تو گشتم ز وفا خاک نشین
بود این خاک نشینی به درت معراجم

شاد و خرّم نه چنانم به گدایی درت
که شوم شاد دهند ار همه شاهان باجم

به تو محتاج چنانم که اگر تا به ابد
رفع حاجت بکنی باز همان محتاجم

دوش در میکده‌ی عشق «وفایی» می‌گفت
دارم امّید کز این در نکنند اخراجم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.