۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۷ - در مدح وزیر شاه

وزیر شاه بدیدار پهلوان بر غوش
گرفت و داد بپیمان دوستی دل و هوش

بموسم گل و بلبل زجام و بلبله کرد
شراب گلگون از دست گلعذاران نوش

همه سعادت دستور شاه سعدالملک
همه سعادت ایام پهلوان بر غوش

محمد بن سلیمان که چون سلیمان را
مسخرند ورا جن و انس از بن گوش

بقهر دشمن خاقان شه سلیمان فر
کشیده صف صف اهریمنان آهن پوش

زاور کند پی آمد که فتحنامه رسید
بدست پیک سلیمان باور گند و باوش

زاورگند بحضرت رسید نیک اندیش
بخدمت ملک نیک بخت نیکی کوش

وزیر شاه جهانرا جمال داد و ازو
جمال یافت که آمد دل حسود بجوش

بموسمی که ستوران دروش و داغ کنند
ستوروار بر اعدا نهاد داغ و دروش

ز عدل شاه خروش از جهانیان بنشست
ز عندلیب وز چنگ و رباب خاست خروش

خروش بلبل و چنگ و رباب لهوانگیز
مباد هیچ ز بزم وزیر شه خاموش

ز دور چرخ کهن تا همیشه نام بود
شب گذشته و روز گذشته راوی و دوش

ز دست ساقی دارند هر دو باده گسار
ز لفظ شاعر داننده دو مدح نیوش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶ - در مدح سعدالملک مسعود بن اسعد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸ - در مدح امیر اتابک برغوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.