هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به توصیف معشوق و احساسات شاعر می‌پردازد. شاعر از زیبایی و جادوی معشوق سخن می‌گوید و از چشم بد و فتنه‌ها در امان می‌خواهد. همچنین، به مفاهیمی مانند عشق، صبر، و خدمت به مردان راه اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۵۰

نمی‌پوشد چو خورشید آن پری از هیچ کس رو را
نگه دارد خدا از فتنه‌های چشم بد او را

نظر بر نرگس مستانة جادووشی دارم
که چشمش سرمه‌دان ناز سازد چشم آهو را

برورویش مسلمان را به مصحف سوختن خواند
سر زلفش به آتش می‌نماید راه هندو را

به خشم و ناز ازو یک ذرّه روی دل نگردانم
بگردم گِرد آن وقتی که گرداند زمن رو را

دل آتش مزاج من به هیچ از جوش ننشیند
مگر آب دم خنجر نشاند آتش او را

به زور این عقده از پیش دل او برنمی‌خیزد
ندانم کوهکن تا چند دارد رنجه بازو را

به راهی بایدم با همرهان بد موافق شد
که انگشتان پا از هم تهی سازند پهلو را

مرا از فضل سرشاری که دارم این پسند آمد
که در بزم ادب ته می‌توانم کرد زانو را

به چوگان که بازی می‌کند گردون بالادست!
که یک ضربت ز مشرق تا به مغرب می‌برد گورا

به آن رعنا بت آتش طبیعت کس نمی‌گوید
که از چشم بدان پوشیده دارد روی نیکو را

اگر داری هوای خدمت مردان ره فیّاض
به آب حلم باید روی شستن آتشین خو را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.