هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌توجهی معشوق و رنجش خود می‌گوید. او با تصاویری مانند شمع و پروانه، گره‌های ناگشوده در دل، و شرمندگی از نیاز، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین اشاره‌ای به تأثیر چهرهٔ معشوق دارد که بزم را از چراغ بی‌نیاز می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک عمیق احساسات و مضامین شاعرانه نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸۷

نگه نکرده گذشتی ز من به ناز امشب
شدم ز ناز تو شرمندة نیاز امشب

چو دید در کف پای تو جانفشانی من
زبان شمع به پروانه شد دراز امشب

به دل فزوده گره بر گره نمی‌دانم
که می‌کند گره از زلف یار باز امشب؟

زبس به روی تو بزم از چراغ مستغنی‌ست
فتاده شمع ز شرم تو در گداز امشب

چه روی داده ندانم که نگسلد فیّاض
ز تار نالة زارم نوای ساز امشب
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.