هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از مولوی یا یکی از شاعران صوفیمسلک، به موضوعاتی مانند عشق، رندی، حقیقت وجودی انسان و نقد دنیای مادی میپردازد. شاعر نیکنامی را ننگ میداند و عشق را پیشه خود معرفی میکند. او از پردههای پندار و حجاب خودنمایی سخن میگوید و اشاره میکند که انسان درگیر آرزوهای خود است و نمیتواند حقیقت وجودی خویش را ببیند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و تجزیهوتحلیل، به بلوغ فکری و تجربه زندگی بیشتری نیاز دارد. نوجوانان زیر 16 سال ممکن است در فهم برخی از استعارهها و مفاهیم انتزاعی آن دچار مشکل شوند.
شمارهٔ ۹۴
پیشهٔ ما عشق و رندی کار ماست
نیکنامی ننگ ما و عار ماست
ما امانتدار عشقیم از ازل
آنچه گردون برنتابد بار ماست
آنچه گرمای قیامت نام اوست
گرمی هنگامة بازار ماست
چون شب عیدست بر ما شام مرگ
در قیامت وعدة دیدار ماست
بتپرست آرزوهای خودیم
رشتة طول امل زنّار ماست
چهرة مقصود خود را پردهایم
وه که این آیینه در زنگار ماست
در حجاب خودنمایی ماندهایم
هر دو عالم پردة پندار ماست
ما جمال خویش نتوانیم دید
گرد هستی بر رخ رخسار ماست
همچو ما فیّاض کس آزرده نیست
هم زما آشفتهتر دستار ماست
نیکنامی ننگ ما و عار ماست
ما امانتدار عشقیم از ازل
آنچه گردون برنتابد بار ماست
آنچه گرمای قیامت نام اوست
گرمی هنگامة بازار ماست
چون شب عیدست بر ما شام مرگ
در قیامت وعدة دیدار ماست
بتپرست آرزوهای خودیم
رشتة طول امل زنّار ماست
چهرة مقصود خود را پردهایم
وه که این آیینه در زنگار ماست
در حجاب خودنمایی ماندهایم
هر دو عالم پردة پندار ماست
ما جمال خویش نتوانیم دید
گرد هستی بر رخ رخسار ماست
همچو ما فیّاض کس آزرده نیست
هم زما آشفتهتر دستار ماست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.