هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غم و اندوه ناشی از بیگانگی و جدایی را بیان می‌کند. شاعر از درد آشنا با غم سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که شادی و لذت برایش بیگانه شده‌اند. او از صحبت با دیگران گریزان است و تنها در سایه‌ی ملال و اندوه آرامش می‌یابد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۹۵

دل بد مکن ز همدمی غم که آشناست
وز کاو کاو درد مزن دم که آشناست

تا دل ز من ترانة بیگانگی شنید
رم می‌کند ز سایة محرم که آشناست

بیگانه است شادی و بیگانه دوست عیش
دستی زنم به حلقة ماتم که آشناست

داغ مرا که زخمی بیگانگی اوست
دلچسب نیست صحبت مرهم که آشناست

صبرم هزار کشتی بیگانگی شکست
در موج‌خیز اشکِ دمادم که آشناست

از صحبت نشاط گریزم که دشمن است
در سایة ملال درآیم که آشناست

فیّاض پیش یار مریز اشک آتشین
گل تر شود ز گریة شبنم که آشناست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.