هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد دل شاعر در عشق و رنج‌های ناشی از آن است. او از بی‌اعتمادی به دنیا، ندامت، تلخی‌های زندگی و جنگ‌طلبی معشوق سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند عمر گذرا، ننگ و کمال اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات مانند «بادة شیرین عمر خضر چه‌ریزی در گلوی تلخ ما که شهد شرنگ است» ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۳۱

کار دلم در شکنج زلف تو تنگ است
همچو مسلمان که در دیار فرنگ است

در ره عشقت ز طعنه باک ندارد
این دل چون شیشه آزمودة سنگ است

آن طرف کام نیست غیر ندامت
چیدم و دیدم گل امید دو رنگ است

حال دل ساده‌لوح با تو بگویم
چهرة آیینه را ببین که چه رنگ است

صلح دو عالم چه می‌کنیم چو با ما
گوشة ابروی یار بر سر جنگ است

بادة شیرین عمر خضر چه‌ریزی
در گلوی تلخ ما که شهد شرنگ است

عمر دواسپه گذشت این چه شتابست
نام مجو از کسی که در غم ننگ است

فیض کمال خجند یافته فیّاض
حیف مجال سخن که قافیه تنگ است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.