۱۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۲

هر خس به باغ ما گل و هر زاغ بلبل است
آشفتگی گلی است که مخصوص سنبل است

ناز بهار چند کشم از برای گل
فصل خزان خوشست که هر برگ او گل است

مخصوص ماست از نگه کنج چشم یار
نازی که دست پرور چندین تغافل است

مرهم‌پذیر کی شود از ترّهات زاغ
داغ دلم که تازه ز آواز بلبل است

گشتیم بر حواشی خط دقتی نداشت
پیچیدگی نتیجة زلفست و کاکل است

موسیِّ ما تمنّی دیدار می‌کند
آماده باش طور که وقت تزلزل است

تشبیه دل به مشت گل کعبه کی رواست
فیّاض هان خموش که جای تأمّل است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.