هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مفاهیمی مانند عشق، درد، غم، صبر و جنون سخن میگوید. شاعر از عشق به معشوق و رنجهای ناشی از آن میگوید و از طبیعت و نمادهایی مانند سرو، قمری، دریا و صحرا برای بیان احساسات خود استفاده میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'جنون' و 'غم' نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.
شمارهٔ ۱۵۳
جز تو عاشق را کسی کی سر به صحرا داده است
سرو قمری را ببین بر فرق خود جا داده است
دل چنان نشکست کز سعی توام گردد درست
سنگ بیداد تو داد شیشة ما داده است
وسعت میدان همّت بین که خرج گریه را
دل ز دریا مشربی عمریست تنها داده است
بسکه از غم خوردنم کم دستگه شد روزگار
قسمت امروز از غمهای فردا داده است
ناتوان بستر درد تو از بهر علاج
کافرم گر نبض در دست مسیحا داده است
بیغمیها کشتیم را خوش به ساحل رانده بود
گریه را نازم که بازم سر به دریا داده است
لذّت آوارگی فیّاض باز از کوی عقل
سر به صحرای جنونم بیمحابا داده است
سرو قمری را ببین بر فرق خود جا داده است
دل چنان نشکست کز سعی توام گردد درست
سنگ بیداد تو داد شیشة ما داده است
وسعت میدان همّت بین که خرج گریه را
دل ز دریا مشربی عمریست تنها داده است
بسکه از غم خوردنم کم دستگه شد روزگار
قسمت امروز از غمهای فردا داده است
ناتوان بستر درد تو از بهر علاج
کافرم گر نبض در دست مسیحا داده است
بیغمیها کشتیم را خوش به ساحل رانده بود
گریه را نازم که بازم سر به دریا داده است
لذّت آوارگی فیّاض باز از کوی عقل
سر به صحرای جنونم بیمحابا داده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.