هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عشق، جنون، و دلباختگی سخن میگوید. شاعر از تأثیر جادوی معشوق، بیقراری عشق، و دوری از تماشای دنیا مینالد. همچنین، به مفاهیمی مانند فتنه، حیرت، و آرزوی وصال اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جنون و فتنه نیاز به بلوغ فکری دارند.
شمارهٔ ۱۵۴
با وجود ضعف کی ما را کس از جا برده است
جادویها کرده زلفش تا دل ما برده است
دشت عمری از لگدکوب جنون آسوده بود
عشق مجنونِ دگر اینک به صحرا برده است
خواهش آغوشِ موجِ فتنه بیتابانه باز
کشتی بیطاقت ما را به دریا برده است
گر به من در حرفی ای ساقی من اینجا نیستم
مدّتی شد تا مرا ذوق تماشا برده است
فتنة بالابلندان بودی اکنون وترا
عشق بالادست ما یکباره بالا برده است
محو دیداریم واعظ از سر ما دور شو
ذوق امروز از دل ما بیم فردا برده است
ای که سیر بیستون داری هوس، زحمت مکش
موج آب تیشة فرهادش از جا برده است
از تصرّفهای حسن شوخ او در حیرتم
خویش را ننموده دل را از کف ما برده است!
میکند دل آرزوی صحبت فیّاض، از آن
کز دم او پی به اعجاز مسیحا برده است
جادویها کرده زلفش تا دل ما برده است
دشت عمری از لگدکوب جنون آسوده بود
عشق مجنونِ دگر اینک به صحرا برده است
خواهش آغوشِ موجِ فتنه بیتابانه باز
کشتی بیطاقت ما را به دریا برده است
گر به من در حرفی ای ساقی من اینجا نیستم
مدّتی شد تا مرا ذوق تماشا برده است
فتنة بالابلندان بودی اکنون وترا
عشق بالادست ما یکباره بالا برده است
محو دیداریم واعظ از سر ما دور شو
ذوق امروز از دل ما بیم فردا برده است
ای که سیر بیستون داری هوس، زحمت مکش
موج آب تیشة فرهادش از جا برده است
از تصرّفهای حسن شوخ او در حیرتم
خویش را ننموده دل را از کف ما برده است!
میکند دل آرزوی صحبت فیّاض، از آن
کز دم او پی به اعجاز مسیحا برده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.