هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از شور و مستی عشق سخن می‌گوید و تقابل میان عقل و عشق را به تصویر می‌کشد. شاعر از دیوانگی ناشی از بوی گل، ناله‌ی بلبل و تأثیر عشق بر روح و روان خود می‌گوید. همچنین، به قدرت عشق در تغییر نگاه و زدودن تاریکی‌های ذهن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه‌ی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۵۵

باز ذوق عاشقی بر عقل زور آورده است
یاد مستی رخنه در ملک شعور آورده است

نالة بلبل سرودی یاد مستان داده است
بوی گل دیوانة ما را به شور آورده است

من کجا و دست گل چیدن کجا ای باغبان
نالة بلبل مرا اینجا به زور آورده است

عشق با من در ازل می‌کرد تقریر غمت
سیل، خاشاک مرا از راه دور آورده است

عشق را چندین هزاران دیدة دیدار هست
عقل در بزم تماشا چشم کور آورده است

چهرة بت آتش موسی است گویی پیر دیر
سنگ این بتخانه را از کوه طور آورده است

تا زیاد خویش رفتم پُر شدم از یاد دوست
بیخودی ظلمت ز خاطر برده، نور آورده است

پیش ازین با ما نگاهش این گرانی‌ها نداشت
تا که بازش بر سر ناز و غرور آورده است؟

داده تا با خود قرار هم‌نشینی‌های غیر
زورها فیّاض بر طبع غیور قرار آورده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.