هوش مصنوعی:
این شعر از مولانا بیانگر احساس غربت و تنهایی در عین حضور در جمع است. شاعر از پر شدن خانه و عالم از وجودی که در آن نیست سخن میگوید و از تهی شدن خمها و پر شدن پیمانهها یاد میکند. او از التماس غم و محرومیت از مجالس آشنا مینالد و اشاره میکند که دلهای خلق تنها از یک عشوه پر شدهاند. در نهایت، شمعی که فروخته شده و مجلس از جلوه و پروانه پر شده است.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار میباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند غم و تنهایی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۷۱
از هستی تو عالم دیوانه پر شدست
در خانه نیستی وز تو خانه پر شدست
عالم فشردهاند که آدم سرشتهاند
خمها تهی شدست که پیمانه پر شدست
کردم ز صد در از پی دل التماس غم
تا خوشه خوشه خرمن این دانه پر شدست
محرومیم چسان نفزاید ز مجلسی
کز آشنا تهی وز بیگانه پر شدست!
یک عشوه بیش نیست که دلهای خلق ازو
هر یک به عشوههای جداگانه پر شدست
شمع که بر فروخت درین انجمن که باز
مجلس ز جلوه پر پروانه پر شدست!
در خانه نیستی وز تو خانه پر شدست
عالم فشردهاند که آدم سرشتهاند
خمها تهی شدست که پیمانه پر شدست
کردم ز صد در از پی دل التماس غم
تا خوشه خوشه خرمن این دانه پر شدست
محرومیم چسان نفزاید ز مجلسی
کز آشنا تهی وز بیگانه پر شدست!
یک عشوه بیش نیست که دلهای خلق ازو
هر یک به عشوههای جداگانه پر شدست
شمع که بر فروخت درین انجمن که باز
مجلس ز جلوه پر پروانه پر شدست!
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.