هوش مصنوعی: این متن شعری است که از غم، عشق نافرجام، ناامیدی و رنج‌های عاطفی سخن می‌گوید. شاعر با تصاویری مانند شمع گریان، جام خون، تیر ناز و چشم زخم، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به تقدیر، عشق بی‌پاسخ و نابرابری در زندگی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'جام خون' و 'تیر ناز' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۷۴

دوش بی او شمع بزم ما ز حد افزون گریست
تا سحرگه جام خون خورد و صراحی خون گریست

دی گذشت از سینه تیر ناز و امشب چشمِ زخم
تا سحر در آرزوی تیر دیگر خون گریست

سر نزد یک دانه از کشت امید من ز خاک
گر چه چشمم سال‌ها بر کوه و بر هامون گریست

دی ز قحط خون لب تیغش ز زخمم تر نشد
چشم من دریای خون امشب ندانم چون گریست!

گر به قدر حال خود فیّاض باید گریه کرد
تا قیامت می‌توان بر طالع وارون گریست

جز زلف تو ما را سر سودای دگر نیست
سر رشتة ما از سر زلف تو به در نیست

از جنبش ابروی تو خورشید هراسد
جایی که تو شمشیر کشی جای سپر نیست

از روی بتان آینه را نقش نشسته‌ست
این یاری اقبال بود کار هنر نیست

چیزی که غبار از دل پردرد رباید
در خطّة تقدیر به جز گرد سفر نیست

فیّاض اگر آه تو آتش‌زن گیتی است
در خرمنِ افلاک چرا دود اثر نیست؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.