هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق بیپایان و شوق فراوان به معشوق سخن میگوید. شاعر از دلبستگی عمیق خود به معشوق، رنج عشق و حسرت دوری مینالد و از مفاهیمی مانند وفا، حسرت و غم عشق یاد میکند. همچنین، اشارهای به داستان مجنون و لیلی دارد که نماد عشق بیقید و شرط است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و ارجاع به داستانهای کلاسیک (مانند مجنون و لیلی) ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۹۲
هر که در کوی تو چندی چو دلم منزل داشت
دایم از زلف سیاهت گرهی در دل داشت
رشکی کشتة شوقم که همان بعد هلاک
چشم حسرت نگران بر اثر قاتل داشت
روزی برق شود سبزة این دشت آخر
هر چه در کوی وفا سبز شد، این حاصل داشت
در میان لجّة غم داشت رهی چون کف دست
کشتی ما خطر آن بود که در ساحل داشت
ناقه هر چند زره از پی مجنون میرفت
دل مجنون همه جا سر به پی محمل داشت
روز ما تیره که رخسار تو از سبزة خط
کرد اظهار غباری که ز ما در دل داشت
رخت بستند حریفان همه زین منزل تن
غیر فیّاض که در کوی تو پا در گل داشت
دایم از زلف سیاهت گرهی در دل داشت
رشکی کشتة شوقم که همان بعد هلاک
چشم حسرت نگران بر اثر قاتل داشت
روزی برق شود سبزة این دشت آخر
هر چه در کوی وفا سبز شد، این حاصل داشت
در میان لجّة غم داشت رهی چون کف دست
کشتی ما خطر آن بود که در ساحل داشت
ناقه هر چند زره از پی مجنون میرفت
دل مجنون همه جا سر به پی محمل داشت
روز ما تیره که رخسار تو از سبزة خط
کرد اظهار غباری که ز ما در دل داشت
رخت بستند حریفان همه زین منزل تن
غیر فیّاض که در کوی تو پا در گل داشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.