هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از عشق و محبت، جدایی و وصال، و رنج‌های عاشق سخن می‌گوید. شاعر از سوزش درونی، ارزش والای معشوق، و تلاش برای رسیدن به او می‌سراید. همچنین اشاره‌ای به پذیرش سرنوشت و تسلیم در برابر تقدیر دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه‌ی موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۰۷

در ازل سوز محبّت در دل ما جا گرفت
از دل ما بود هر جا آتشی بالا گرفت

داشتیم امشب حدیث روی جانان بر زبان
در میان برجست شمع و از زبان ما گرفت

پیش ازین هرگز متاع جلوه این قیمت نداشت
نخل بالادست او این نرخ را بالا گرفت

تخته‌ای بعد از شکستن هم نیامد بر کنار
کشتی ما عاقبت کام دل از دریا گرفت

دامن مقصود اگر در کف نباشد گو مباش
گردبادم می‌توانم دامن صحرا گرفت

این چنین کز رفتن ما می‌شود خوشحال دوست
رفته رفته می‌توانم در دل او جا گرفت

از ازل سر در پی ما تیره‌بختان کرده‌ بود
ما برون رفتیم غم فیّاض را تنها گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.