هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او از زلف معشوق، نگاهش و تأثیرات عمیق عشق بر دل‌ها صحبت می‌کند و بیان می‌کند که هر کس عاشق این معشوق شود، سر از پا نمی‌شناسد و تسلیم می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک عمیق از شعر کلاسیک فارسی معمولاً به سطحی از بلوغ فکری و ادبی نیاز دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۲۳۱

ببرید زلف گر چه به پای تو سر نهاد
سر باخت هر که از حد خود پا به در نهاد

بی‌جرم اگر زدی سر زلف اعتراض نیست
هر کس که گشت عاشق روی تو سر نهاد

چشم از رخ تو برنتوانیم داشتن
زلف کج تو بند به پای نظر نهاد

چندان که نارساست، به دل‌ها رساترست
در صید دل کمند تو رسم دگر نهاد

فیّاض مشکل است که از سر به در رود
این عادی بدی که ترا هست در نهاد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.