هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر احساسات شاعر درباره عشق، رنج‌های عاشقانه و سختی‌های راه وصال است. شاعر از قرب و کرامت، غرامت و ندامت، و دشواری‌های سفر عشق سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم معنوی مانند قیامت و سلامت روح دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۳۲

کارم از گفتن لطفت به غرامت افتاد
صوفی از قرب به اظهار کرامت افتاد

گشت معلوم که با من چه قیامت کردست
هر که را چشم بر آن جلوة قامت افتاد

از پی شیشة من دامن پر سنگ آمد
هر که را راه به وادیّ ملامت افتاد

همه را در ره او پای فرو رفت به گنج
سعی ما بود که کارش به ندامت افتاد

تو خود از ننگ نیایی بر ما، ما از بیم
وه که دیدار به فردای قیامت افتاد

رخت بردند ز غربت به وطن همسفران
سفر ماست که در بند اقامت افتاد

من و فیّاض به هم غرقه درین بحر شدیم
که ازین ورطه ندانم به سلامت افتاد؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.