هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از ضعف و ناتوانی خود در غیاب معشوق سخن میگوید. او توصیف میکند که چگونه هر چیز، از موی تن تا فلک، بدون اشاره معشوق حرکت نمیکند و چگونه نگاه و غمزه معشوق بر دلها حکومت میکند. شاعر همچنین به دریادل بودن خود اشاره میکند و اینکه دل او در پریشانی خوش است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'تیغ بیرحمی فلک' یا 'غمزه حکومتگر' ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و فکری برای درک کامل داشته باشند.
شمارهٔ ۲۳۳
ز ضعفم بیتو بر تن از گرانی مو نمیجنبد
نگه تا حشر ازین پهلو به آن پهلو نمیجنبد
نمیجنبد به خون کس فلک را تیغ بیرحمی
ترا تا در اشارت گوشة ابرو نمیجنبد
که میآرد به مشتاقان دگر پیغام زلف او؟
صبا را پا ز دهشت از سر آن کونمیجنبد
نگاهش بیتغافل سر ز بالین برنمیدارد
بلا از گوشة آن نرگس جادو نمیجنبد
چنان فرمانروا شد غمزهاش در کشور دلها
که نبض خسته بیاذن نگاه او نمیجنبد
ز کمظرفی سر پیمانه از یک جرعه میگردد
خم از دریادلی از جای خود یک مو نمیجنبد
دل فیّاض را جا در پریشانی خوش افتادست
از آن از سایة آن حلقة گیسو نمیجنبد
نگه تا حشر ازین پهلو به آن پهلو نمیجنبد
نمیجنبد به خون کس فلک را تیغ بیرحمی
ترا تا در اشارت گوشة ابرو نمیجنبد
که میآرد به مشتاقان دگر پیغام زلف او؟
صبا را پا ز دهشت از سر آن کونمیجنبد
نگاهش بیتغافل سر ز بالین برنمیدارد
بلا از گوشة آن نرگس جادو نمیجنبد
چنان فرمانروا شد غمزهاش در کشور دلها
که نبض خسته بیاذن نگاه او نمیجنبد
ز کمظرفی سر پیمانه از یک جرعه میگردد
خم از دریادلی از جای خود یک مو نمیجنبد
دل فیّاض را جا در پریشانی خوش افتادست
از آن از سایة آن حلقة گیسو نمیجنبد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.