هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، به توصیف عشق و دل‌باختگی شاعر به معشوق می‌پردازد. شاعر از بی‌توجهی معشوق و نرسیدن به آرزوهایش سخن می‌گوید و با تصاویر زیبا و استعاره‌های شاعرانه، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های شاعرانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۳۶

ز استغنا خیالش را به ما پروا نمی‌افتد
نگاهش پرتو خور گر بود بر ما نمی‌افتد

مه رویش گهی تاب از غضب دارد گه از باده
به گلزار جمال او گل از گل وانمی‌افتد

اگر سررشتة کار اسیران بلا نبود
سر زلف درازت این چنین در پا نمی‌افتد

چنان هنگامة بازارِ دامن‌گیریش گرمست
که نوبت در قیامت هم به دست ما نمی‌افتد

نرنجی گر نگاهش بر رقیبان می‌فتد فیّاض
که تیر خردسالان متّصل یک جا نمی‌افتد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.