هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، احساسات شاعر را در مواجهه با معشوق و زیبایی‌های طبیعت بیان می‌کند. شاعر از تأثیر کلام و حضور معشوق، سکوت طبیعت در برابر او، و حالات روحی خود مانند مدهوشی و بیهوشی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید، مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۲۴۱

به گلشن چون روی مرغ از نوا خاموش می‌گردد
تو چون حرفی زنی گل پای تا سر گوش می‌گردد

اگر دیرآشنا باشد دلت، شادم که هر سنگی
که دیر آتش پذیرد دیر هم خاموش می‌گردد

گمان دارم که با گل هست بوی نازنین من
چنین کز نالة بلبل دلم مدهوش می‌گردد

نمی‌دانم چه می‌بینم چو می‌بینم جمال او
همی دانم که در دل عقل و در سر هوش می‌گردد

دمی در عشق او فیّاض خاموشی نمی‌دانم
ولی دانم که گاهی ناله‌ام بیهوش می‌گردد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.