هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج شاعر است که دلش به راحتی میشکند و حتی طبیب نیز از درمان او خسته میشود. شاعر از ناپایداری و تغییر حالات درونش سخن میگوید و از داغهایی که در گلزار وجود دارد، یاد میکند. در نهایت، او احساس میکند که تمام عمرش در یک جا نشسته و تغییر نکرده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. درک کامل این شعر نیاز به تجربهی زندگی و بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۴۲
دل مسیح ز دردم شکسته میگردد
طبیب بر سر من زود خسته میگردد
چه نازک است دل توبهام که بیتکلیف
به یک تبسّم ساغر شکسته میگردد
به چشمهساز نصیبم اگر دهند آبی
چو آبِ چشمة آیینه بسته میگردد
چه شایعست به گلزار داغ بالیدن
که برگ برگ درو دسته دسته میگردد
چو آسیا دل فیّاض از تموّج حال
تمام عمر به یک جا نشسته میگردد
طبیب بر سر من زود خسته میگردد
چه نازک است دل توبهام که بیتکلیف
به یک تبسّم ساغر شکسته میگردد
به چشمهساز نصیبم اگر دهند آبی
چو آبِ چشمة آیینه بسته میگردد
چه شایعست به گلزار داغ بالیدن
که برگ برگ درو دسته دسته میگردد
چو آسیا دل فیّاض از تموّج حال
تمام عمر به یک جا نشسته میگردد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.